جدول جو
جدول جو

معنی پس و پیش - جستجوی لغت در جدول جو

پس و پیش
پساپیش
تصویری از پس و پیش
تصویر پس و پیش
فرهنگ لغت هوشیار
پس و پیش
جابه جا، به صورتی غیر از صورت اصلی
تصویری از پس و پیش
تصویر پس و پیش
فرهنگ فارسی معین
پس و پیش
عقب و جلو
پس و پیش کردن: اشیایی را که در جایی گذاشته شده جا به جا کردن و جای آن ها را عوض کردن، مردمی را که در جایی جمع شده اند به عقب و جلو راندن
تصویری از پس و پیش
تصویر پس و پیش
فرهنگ فارسی عمید

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تاب و توان تاب و طاقت پاوپر: بدین رخش ماند همی رخش اوی ولیکن ندارد پی و پخش اوی. (شا. بخ 498: 2)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس و پیش نگریستن
تصویر پس و پیش نگریستن
عاقبت اندیشیدن گذشته و آینده را در نظر داشتن پس و پیش نگه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس و پیش نگر
تصویر پس و پیش نگر
مال بین، عاقبت اندیش
فرهنگ لغت هوشیار
جابجا کردن تغییر جادادن بصورتی که آنچه پیش است بعقب برند و عقب را پیش آرند. یا پس و پیش مردم را. بر کنار کردن بیکسو زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پس و پیش کردن
تصویر پس و پیش کردن
اشیایی را که در جایی گذاشته شده جا به جا کردن و جای آن ها را عوض کردن، مردمی را که در جایی جمع شده اند به عقب و جلو راندن
فرهنگ فارسی عمید